۳۱ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

زندگی!

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد

به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن

لا به لای هق هقش گفت: اما با یک روز… با یک روز چه کار می توان کرد؟

خدا گفت: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید

آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و یک روز زندگی کن

او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید، اما می‌ترسید حرکت کند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم

آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند

او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما

اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند، سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد

او در همان یک روز زندگی کرد

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • شنبه ۲۹ آذر ۹۹
    • ۱۰:۵۲

    خدایی که من میشناسم...

    خُدایی کِه مَن میشْناسَم
    دَقیقَاً لَحظِه ای کِه اِنتِظارِشُو نَداری
    بَرات مُعْجِزِه ای میفِرِستِه
    کِه غَرقِ شِگِفتیش بِشی...

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • جمعه ۲۸ آذر ۹۹
    • ۱۸:۳۷

    چنتا عکس نوشته

    هلو اوری بادی :)

    امیدوارم حالتون خوب باشه :)

    پیشاپیش یلداتون مبارک ^^

    امیدوارم پیش خانواده بهتون خوش بگذره 

    زندگی همین لحظه هاست ، لحظه های باهم بودن ،با هم خندیدن! حتی یک دقیقه بیشتر کنار عزیزانت بودن هم با ارزشه چون ممکنه یه روزی به خودت بیای و ببینی دیگه کنارت نیستن

    پس قدرشونو بدون

    راس میگم برای خودم هم اتفاق افتاده ، یه روزی متوجه میشی چقد برات عزیز و با ارزش بوده ولی اون موقع دیگه خیلی دیره

    پس همین الان بهش زنگ بزن ، مسیج بده یا رو در رو یگو که چقد دوسش داری :) 

    خوب بریم عکس نوشته هارو ببینیم 

    سازنده : خودم 

    امیدوارم خوشتون اومده باشه 😊

    پست بعدیم عکس طنز باشه یا عکس نوشته؟؟

    ​​​​​

  • ۲
  • نظرات [ ۲ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹
    • ۲۰:۲۸

    تلقین!

    سلام خدمت همگی

    چند وقتیه میخواستم این پست رو تایپ کنم ولی فرصت نکردم

    ولی امروز اومدم تا براتون بنویسمش

    از عنوان مشخصه که پستی که امروز داریم در مورد تلقینه

    تلقین یعنی اینکه باور داشته باشی میتونی یه کاری رو انجام بدی و 

    یا به خودت اطمینان کامل داشته باشی

    تلقین یعنی به خودت بقبولونی که این اتفاق میوفته یا بر فرض من میتونم

    فلان کار رو انجام بدم

    مطمئنم اکثرتون در مورد قانون جذب یه چیزایی میدونین 

    یا حداقل اسمش به گوشتون خورده

    قانون جذب یعنی وقتی تو یه چیزی رو میخوای باید بهش باور داشته باشی

    این باور مثبت ، به کائنات انرژی مثبت میفرسته و 

    خواسته ی تو حقیقی میشه

    نمیدونم چقدرر به این اعتقاد دارین

    ولی تا حالا شده به این فکر کنین که واقعا چجوری میشه از قانون جذب بهترین استفاده رو کرد؟!

    این روزا همه تو این شرایط توصیه میکنن که انری مثبت

    بدین به خودتون ، چه میدونم نگران شرایط نباشین و حل میشه و از اینجور حرفا

    ولی واقعا تا حالا کسی به ما یاد نداده چجوری به خودمون تلقین کنیم 

    که واقعا کارساز باشه؟

    "سابلیمینال یا بیوکنزی"

    این روزا کمتر کسی یا شاید هیچکس به جادو اعتقاد نداره

    ولی این علم ثابت میکنه جادو درون هر کس وجود داره و با تلقین و خودباوری فعال میشه

    این علم یه علم نوپاست که به ضمیرناخودآگاه انسان مربوطه

    سابلیمینال ، ساده ترین روش بارگذاری ضمیر ناخوداگاه 

    و ایجاد الگوهای ذهنی قدرتمند برای تحقق رشد و پیشرفت روزافزون

    در زندگیتان و ایجاد زیباییهای مورد نظر در شما می شود.

    با فایل‌های سابلیمینال و جملات تاکیدی مثبت درون آن،

    بدون تلاش فیزیکی زیاد، سرعت رشد تغییرات مثبت‌تان را چند  برابر افزایش خواهید داد.

    در واقع سابلیمینال ها موسیقی هایی هستن که پیام های مخفی 

    مثبت و تلقینی درونشون دارن

    وقتی شما آهنگ رو گوش میدین به جز آهنگ متوجه هیچی نمیشین 

    و انگار دارین یه موسیقی عادی گوش میدین

    فقط در بعضی مواقع ممکنه یه زمزمه هایی بشنوین اگه با دقت گوش بدین
    استفاده از فایل های سابلیمینال یا پیام‌های پنهان، رشد شخصی را شروع کنید

    و از نتایج متحیر کننده آن در کسب موفقیت فردی

    و همچنین با تغییر در ظاهر خود به زیباترین شکل، لذت ببرید.

    (یه سری برای تغییر قیافشون از سابلیمینال های خاصی استفاده میکنن 

    که باعث میشه بدن،مطابق میل فرد تغییر کنه)

    سابلیمینال مسیج یا پیام‌های پنهان، فایل‌های صوتی هستند که در

    برنامه ریزی ضمیرناخودآگاه ساخته می‌شوند. فایل های سابلیمینال حاوی

    پیام های پنهان در قالب نت‌های موسیقی می‌باشند که ضمیر خودآگاه شما

    قادر به درک مفهوم این پیام ها نمی باشد.

    فایل‌های صوتی سابلیمینال مسیج با غیر فعال کردن ضمیرخودآگاه مستقیما

     به ضمیر ناخودآگاه دسترسی پیدا کرده

    و مجددا ضمیر ناخودآگاه را برنامه ریزی می کند.

     قدرت واقعی شما در جذب هر چیزی در ضمیر ناخودآگاه‌تان نهفته است.

    و ضمیر ناخودآگاه شما توانایی رساندن شما را به

    هر هدفی دارد. بنابراین با دسترسی به ضمیرناخودآگاه

    و بارگذاری مجدد آن به راحتی می توانید اهدافتان

    را محقق کنید و به آرزوهایتان برسید

    در روش سابلیمینال ، جملات تاکیدی دقیق و قدرتمندی بیان می‌شود

    که از طریق ضمیر ناخودآگاه شما جذب می‌شود

    و پس از مدت کوتاهی به واقعیت زندگی شما تبدیل خواهد شد.

    این جملات تاکیدی پنهان در حقیقت ضمیر خودآگاه 

    شما را که در برابر تغییر مقاومت می کند، دور می زند و

    در نتیجه مانعی برای ورود آنها به اعماق ذهن شما وجود نخواهد داشت

    و تکرار آنها سبب ایجاد اتصالات عصبی جدید

    در ضمیر ناخوداگاه شما خواهد شد.

    برای استفاده از فایل های صوتی سابلیمینال باید به این

    نکته توجه کنید که تکرار آن سبب کسب نتیجه بهتر از این فایل می‌شود.

    با تکرار است که ذهن ناخودآگاه شما دوباره برنامه‌ریزی می شود

    و در نتیجه واقعیت‌های جدید زندگی آنگونه

    که شما دوست دارید به بهترین صورت، شکل میگیرد

    من خودم مدت کوتاهیه با این علم آشنا شدم و 

    تحقیق کردم و مطمئن شدم که حقیقت داره

    تصمیم گرفتم اینجام معرفیشون کنم

    اگه دوس داشته باشین میتونم هر از گاهی ساب هایی رو اینجا 

    براتون قرار بدم

    اون منبعی که من از اون طریق با بیوکنزی آشنا شدم

    از طریق ساب هاش خیلیا نتیجه گرفته بودن  

    یکی از سابلیمینال هایی که من برای اولین بار امتحانش کردم

    ساب آرزو بود که واقعا در عرض یک روز برا من جواب داد

    شب گوش دادم و صبح مشکلی که برام پیش اومده بود حل شد

    اگه موافق باشین و رای های موافق زیاد باشه

    ساب های مختلف براتون میزارم کنار مطالب

    و البته نکات مربوط به سابلیمینال ها

    تو یه پست جداگانه برای اثرگذاری بیشتر ساب ها

     

    از نظر خودم پست متفاوتی شد

    خوشحال میشم نظرتون رو بگین و همینطور بگین

    که میخواین بزارم هر از گاهی یا نه ؟

  • ۲
  • نظرات [ ۴ ]
    • ^-^ Parmida
    • يكشنبه ۲۳ آذر ۹۹
    • ۱۰:۵۶

    چن دیقه خنده^^

    گفتم چن تا عکس طنز بزارم بخندیم^^

    واقعیت محضه بخدا

    ​​​​​چرا واقعا؟

     چرا اینجوری میشه ؟ نه خدایی؟من خیلی بد عکسم . همیشه خدا وقتی ژست میگیرم قک میکنم خوب افتادم بعدش وقتی عکسمو میبینم دلم میخواد گوشیو خورد کنم 😐

    خود خودمم 

    بعضی وقتا هم میگم از شنبه شروع میکنم 😂😂😂 ولی....

    خودتون میدونین 

  • ۲
  • نظرات [ ۳ ]
    • ^-^ Parmida
    • شنبه ۲۲ آذر ۹۹
    • ۲۳:۴۳

    مسابقمون

    سلام خدمت همگی

    نمیدونم یادتونه یا نه

    ولی چند وقت پیش یه پست داشتیم تحت عنوان زندگی را ورق بزن...

    و پست مسابقه دار بود

    فقط چون تعداد شرکت کننده ها کم بود من از اون پست به بعد هر کامنتی که شعر

    یا متن داشته رو در مسابقه شرکت میدم

    اگه کسی اعتراضی داره میتونه به من اطلاع بده تا از مسابقه حذفش کنم

     

    رومینا جان:

    مگر میشود زندگی ات را بهم ریخته افریده باشد؟
    او خدای دانه های انارست😌💜
     

    ناشناس^^:

    این ویدیو رو ارسال کردن :

    کلیک

     

    لبریز از ماه :

     

    من آدمِ یک جا نشستن و افسوس خوردن نیستم !
    روحیه ام را هیچ جوره نمی بازم ،
    خودم را وابسته ی هیچ کس نمی کنم ،
    من خودم ، هوای خودم را دارم ،
    من به خودم تکیه داده ام ...
    در دنیایِ هدفمندِ من ؛
    جایِ هیچ کسی خالی نیست !

    " نرگس صرافیان طوفان‌ "
     

     

    ملکه ی برفی:

     

    👌🏻👌🏻🍁
    گاهی نیاز داریم
    بیخیال شویم
    بیخیال گذشته
    بیخیال اینده
    بی خیال اگر ها و شاید ها
    گاهی لازم است بگوییم
    هرچه بادا باد
     

     

    بلوریتا جان:

     

    🍃‍ پیشِ مردم کج مکن" گردن"

    که حیرانت کنند....

    🍃آبرویت برده و بدتر

    پریشانت کنند.....


    🍃سفره دل باز کن درهنگام سجود...


    🍃پیشِ " الله" کن گدایی

    تا که "سلطانت" کند🍃...
     

                                                                                                                                 نه تو می مانی و نه اندوه ،
                                                                                                                     و نه هیچ یک از مردم این آبادی!

                                                                                                                       حبابِ نگران لب یک رود قسم،

                                                                                                                          و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
                                                                                                             غصه هم می گذرد،!
                                                                                                         آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
                                                                                         لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

                  "سهراب سپهری"

     

     

     

    از همه ی بازدیدکننده ها میخوام از هر کدوم رو بیشتر از همه پسندیدین

    انتخاب کنین و برام تو کامنتا اسم شرکت کننده رو بنویسین

    ممنون از همکاریتون

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۹
    • ۱۷:۲۲

    دلیلی برای ادامه زندگی

     

    روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم

    به خدا گفتم: آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
    جواب ‏او مرا شگفت زده کرد. او گفت: آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟

    پاسخ دادم: بلی
    فرمود: هنگامی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت نمودم. به آنها نور ‏و غذای کافی دادم
    دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبری نبود

    من از او قطع امید نکردم. در دومین سال سرخسها بیشتر ‏رشد کردند و زیبایی خیره کننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود.
    ‏من بامبوها را رها نکردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند. اما من ‏باز از آنها قطع امید نکردم

    در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در ‏مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت ‏رسید
    5 سال طول کشیده بود تا ریشه ‏های بامبو به اندازه کافی قوی شوند. ریشه هایی ‏که بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می ‏کرد

    ‏خداوند در ادامه فرمود: ابا می‏ دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با ‏سختیها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ‏ساختی

    من در تمامی این مدت ‏تو را رها نکردم همانگونه که بامبوها را رها نکردم. ‏هرگز خودت را با دیگران ‏مقایسه نکن. بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می کنند. ‏زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می ‏ کنی و قد می کشی

    ‏از او پرسیدم: من ‏چقدر قد می‏ کشم؟
    ‏در پاسخ از من پرسید: بامبو چقدر رشد می کند؟
    جواب دادم: هر ‏چقدر که بتواند
    ‏گفت: تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی، هر اندازه که ‏بتوانی

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۹
    • ۱۰:۳۸

    چشمت رو روی نعمت ها نبند !

    چشمت رو روی نعمتها نبند

    ‍ مردم که دسته دسته یا تک تک مثل کلاغ‌های عزادار از سر کار برمی‌گشتند فکر ابر نبودند.

    آنقدر چیزها داشتند که به آن فکر کنند،
    آنقدر غصه داشتند،
    آنقدر در خانه‌هایشان بیمار خفته بود،
    آنقدر فکر نام و آب و قرض و روزنامه و این حرفا بودند که دیگر کسی حوصله فکر‌کردن به ابر را نداشت،
    و راستش عجیب‌تر اینکه در تمام شهر و در میان همه‌ی این مردم به صورت مومن ، حتی یک نفر هم خدا نداشت.

    چون دست کم اگر یک نفر از آنها هم خدایی داشت تنگ غروب سرش را بلند میکرد و میگفت
    ” خدایا ! باران رحمتی بفرست ”
    و چشمش به ابر می افتاد
    و حتما اگر بلد بود می گفت:
    ” تبارک ا… احسن الخالقین !”

     

    افسانه‌ی باران _ نادرابراهیمی

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۹
    • ۱۰:۲۵

    خودت ^^

    جوانی ڪُنید cafe-webniaz.ir
    جلویِ آینه با خودتان حرف بزنید cafe-webniaz.ir
    بلند بخندید و بِچَرخید...
    خودتان را بغل ڪنید!
    لباسهای رنگی بپوشید cafe-webniaz.ir
    عطر بزنید
    برقصید cafe-webniaz.ir
    به دَرَڪ ڪه چه فڪری راجع به تو‌ میڪنند!
    فڪرِ آنها تو را خوشبخت نمیڪند ؛
    خودت، به خودت خوشبختی را هدیه ڪن :)

    .

    .

    .

    .

     

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • چهارشنبه ۱۹ آذر ۹۹
    • ۲۰:۵۸

    تو راهن :)

    💫💖رُوْزایِـ خُوبـ تُو رٰاهَنـ💖💫

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • چهارشنبه ۱۹ آذر ۹۹
    • ۱۳:۱۳

    قانون انتظار میگه :

    منتظر هر چی باشی، وارد زندگیت میشه

    پس دائم با خودت تکرار کن

    من منتظر عالی ترین، اتفاق ها هستم

    این وبلاگ با هدف کمک کردن به شما و
    شریک شدن در حس خوبتون ساخته شده....:)
    امیدواریم بتونیم به هدفمون نزدیک بشیم !