۳۴ مطلب با موضوع «پاراگراف قشنگ» ثبت شده است

اگر همه چیز را میدانستیم...

اگر همه چیز را میدانستیم شاید خیلی ها را میبخشیدیم

تصور کنید که در جنگلی قدم می زنید و ناگهان سگ کوچکی را می بینید که کنار درختی نشسته است، همچنانکه به آن سگ نزدیک می شوید، ناگهان به شما حمله کرده و دندانهای تیز خود را نشان می دهد، شما وحشت زده و خشمگین می شوید، اما ناگهان متوجه می شوید که یکی از پاهای سگ در تله ای گرفتار شده است، به سرعت حالت ذهنی شما از خشم به سوی نگرانی و ترحم تغییر می نماید؛ زیرا متوجه شده اید که حالت پرخاشگری سگ از جایگاه آسیب پذیری و درد نشات می گیرد، این موضوع در مورد همه‌ی ما نیز صدق می کند،
خشم ناشی از جهل است
اگر همه چیز را میدانستیم دیگران را میبخشیدیم
ما هرگز نمیدانیم ادمی که روبروی ما قرار گرفته در حال چه مبارزه روحی است یا از چه مبارزه ای آمده

 

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • دوشنبه ۲۷ بهمن ۹۹
    • ۱۲:۳۲

    دیگران...

    فلانی در موردم اینجوری میگوید ، دیگری پشت سرم غیبت میکند ، آنها از عیب هایم میگویند 

    به راستی این ها چ اهمیتی دارند؟ آیا واقعا نظر دیگری مهم است؟ واقعا حرف دیگری ارزش ناراحتی و غصه را دارد ؟

    البته که نه! تو میتوانی هر جوری که میخواهی باشی! فقط کافی است بخواهی!

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹
    • ۲۳:۱۷

    خودتو دوست داشته باش ^^

     

    گاهی باید خودتو دوست داشته باشی !

    گاهی باید میون همه ای سختی های زندگی ، میون همه ی این گرفتاری ها، میون همه ی تلاش هات برای رسیدن به اهدافت ، میون همه ی آدمای زندگیت ... یکیو از همه بیشتر دوست داشته باشی...

    یکی که اون خودتی ...

    یکی که تا وقتی نباشه هیچی دیگه وجود نداره .

    آره تا وقتی که خودت نباشی هدف معنایی نداره ، تلاش معنایی نداره ،برنامه ریزی، پشتکار، اراده ... همه کلمه هایی ان که معناشونو از دست میدن ...

    پس خودتو دوست داشت باش و به خودت احترام بذار ....

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • چهارشنبه ۱۵ بهمن ۹۹
    • ۲۳:۵۹

    طرز بینش

    های D:

    نظرتون در مورد این جمله چیه ؟؟ من فکر میکنم هر دید و بینشی که نسبت به خودت داری رو زندگیت اثر گذاره

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • جمعه ۱۰ بهمن ۹۹
    • ۲۰:۲۰

    اونطرف در

     

    ایزابل: شاید دروغ میگه، ناراحت نباش، خب؟

    آنتونی: دروغ میگه؟

    ایزابل: راست میگه؟

    آنتونی: آره، راست میگه

    ایزابل: چقدر بد

    آنتونی: میدونی خاصیت من چیه؟

    ایزابل: چیه؟

    آنتونی: وقتی میدوئم سمت در، میخورم بهش، به یه در بسته که قفل شده است، وقتی کوبیده میشم بهش و میوفتم روی زمین، سرم رو بالا میارم به در نگاه میکنم و بهش لبخند میزنم
    اگر در زبون حرف زدن داشت و ازش در مورد این لبخند می پرسیدی بدون شک بهت میگفت ترسناک ترین لبخند دنیا رو دیده
    بعدش بلند میشم و با دو برابر قدرت دفعه قبل، با دوبرابر دورخیز دفعه قبل با کل وجودم خودم رو میکوبونم به در، به همون در بسته
    میدونی چند بار میتونم این کار رو انجام بدم؟

    ایزابل: چند بار ؟

    آنتونی: میلیون ها بار، اما هیچ دری نمیتونه تا میلیون ها بار مقاوت کنه
    شجاع ترین در بسته ای که تو زندگیم ملاقاتش کردم رو یادمه، فقط تونست سه بار خنده م رو تحمل کنه میدونی چی باعث یه همچین نیرویی میشه؟

    ایزابل: چی عزیزم؟

    آنتونی: اینکه من همیشه میدونم اونطرف در چی منتظرمه، چیزی که تموم عمر میخواستمش

     

     

    + چقدر دلم برا اینجا تنگیده بود

     

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • سه شنبه ۷ بهمن ۹۹
    • ۲۱:۲۶

    عکس نوشته ^^

    بونجور!

    لیدی لاو بیدم با عکس نوشته جدید

    این جمله رو یکی از کابر ها به اسم ( وروجک کوچولو ) کامنت کرده بود زیباست! قدر خانواده هامونو بدونیم! خیلیا ها تو این دنیا از نعمت خانواده محرومن

    خیلی از پارمیدا جون و همه کسایی که تولدم رو تبریک گفتنخیلی خوشحالم که تو جمع تونم 💟💞

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۲ بهمن ۹۹
    • ۱۴:۲۴

    ایمان :)

    استرس، تو رو به این باور میرسونه که همه چیز باید

    دقیقا همین حالا انجام بشه،

    و ایمان این اطمینان رو بهت میده که همـه چیز باید

    در زمانی‌ که باید، اتفاق بیفته.

    اما تو ایمانت رو بچسب رفیق

  • ۰
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۱۱ دی ۹۹
    • ۲۰:۰۸

    زندگی!

    دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود

    پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت کرد

    به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سکوت کرد، کفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن

    لا به لای هق هقش گفت: اما با یک روز… با یک روز چه کار می توان کرد؟

    خدا گفت: آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید

    آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و یک روز زندگی کن

    او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید، اما می‌ترسید حرکت کند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف کنم

    آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند

    او در آن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما

    اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند، سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد

    او در همان یک روز زندگی کرد

  • ۱
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • شنبه ۲۹ آذر ۹۹
    • ۱۰:۵۲

    چنتا عکس نوشته

    هلو اوری بادی :)

    امیدوارم حالتون خوب باشه :)

    پیشاپیش یلداتون مبارک ^^

    امیدوارم پیش خانواده بهتون خوش بگذره 

    زندگی همین لحظه هاست ، لحظه های باهم بودن ،با هم خندیدن! حتی یک دقیقه بیشتر کنار عزیزانت بودن هم با ارزشه چون ممکنه یه روزی به خودت بیای و ببینی دیگه کنارت نیستن

    پس قدرشونو بدون

    راس میگم برای خودم هم اتفاق افتاده ، یه روزی متوجه میشی چقد برات عزیز و با ارزش بوده ولی اون موقع دیگه خیلی دیره

    پس همین الان بهش زنگ بزن ، مسیج بده یا رو در رو یگو که چقد دوسش داری :) 

    خوب بریم عکس نوشته هارو ببینیم 

    سازنده : خودم 

    امیدوارم خوشتون اومده باشه 😊

    پست بعدیم عکس طنز باشه یا عکس نوشته؟؟

    ​​​​​

  • ۲
  • نظرات [ ۲ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۲۷ آذر ۹۹
    • ۲۰:۲۸

    مسابقمون

    سلام خدمت همگی

    نمیدونم یادتونه یا نه

    ولی چند وقت پیش یه پست داشتیم تحت عنوان زندگی را ورق بزن...

    و پست مسابقه دار بود

    فقط چون تعداد شرکت کننده ها کم بود من از اون پست به بعد هر کامنتی که شعر

    یا متن داشته رو در مسابقه شرکت میدم

    اگه کسی اعتراضی داره میتونه به من اطلاع بده تا از مسابقه حذفش کنم

     

    رومینا جان:

    مگر میشود زندگی ات را بهم ریخته افریده باشد؟
    او خدای دانه های انارست😌💜
     

    ناشناس^^:

    این ویدیو رو ارسال کردن :

    کلیک

     

    لبریز از ماه :

     

    من آدمِ یک جا نشستن و افسوس خوردن نیستم !
    روحیه ام را هیچ جوره نمی بازم ،
    خودم را وابسته ی هیچ کس نمی کنم ،
    من خودم ، هوای خودم را دارم ،
    من به خودم تکیه داده ام ...
    در دنیایِ هدفمندِ من ؛
    جایِ هیچ کسی خالی نیست !

    " نرگس صرافیان طوفان‌ "
     

     

    ملکه ی برفی:

     

    👌🏻👌🏻🍁
    گاهی نیاز داریم
    بیخیال شویم
    بیخیال گذشته
    بیخیال اینده
    بی خیال اگر ها و شاید ها
    گاهی لازم است بگوییم
    هرچه بادا باد
     

     

    بلوریتا جان:

     

    🍃‍ پیشِ مردم کج مکن" گردن"

    که حیرانت کنند....

    🍃آبرویت برده و بدتر

    پریشانت کنند.....


    🍃سفره دل باز کن درهنگام سجود...


    🍃پیشِ " الله" کن گدایی

    تا که "سلطانت" کند🍃...
     

                                                                                                                                 نه تو می مانی و نه اندوه ،
                                                                                                                     و نه هیچ یک از مردم این آبادی!

                                                                                                                       حبابِ نگران لب یک رود قسم،

                                                                                                                          و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
                                                                                                             غصه هم می گذرد،!
                                                                                                         آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
                                                                                         لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

                  "سهراب سپهری"

     

     

     

    از همه ی بازدیدکننده ها میخوام از هر کدوم رو بیشتر از همه پسندیدین

    انتخاب کنین و برام تو کامنتا اسم شرکت کننده رو بنویسین

    ممنون از همکاریتون

  • ۲
  • نظرات [ ۰ ]
    • ^-^ Parmida
    • پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۹
    • ۱۷:۲۲

    قانون انتظار میگه :

    منتظر هر چی باشی، وارد زندگیت میشه

    پس دائم با خودت تکرار کن

    من منتظر عالی ترین، اتفاق ها هستم

    این وبلاگ با هدف کمک کردن به شما و
    شریک شدن در حس خوبتون ساخته شده....:)
    امیدواریم بتونیم به هدفمون نزدیک بشیم !